جدول جو
جدول جو

معنی رحیم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

رحیم آباد
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رحیم آباد
پرندک نام جایی است
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
دهی از دهستان افشاریۀ بخش آوج شهرستان قزوین. سکنۀ آن 355 تن. آب آن از رود خانه خررود. محصولات عمده آن غلات و کشمش و بادام و پنبه و قیسی. صنایع دستی قالی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از بخش میامی شهرستان شاهرود. دارای 750 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و میوه و لبنیات و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، در پنج هزارگزی باختر شهر ملایر در کنار راه جنوبی ملایر به بروجرد. جلگه و معتدل است. 1056 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه حرم آباد و محصولات آن غلات و صیفی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان. سکنۀ آن 320 تن. محصول عمده آنجا غلات و پسته و انگور و پنبه و حبوب و صنایعدستی زنان آنجا کرباس بافی است. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. مزرعۀ قاسم آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش مرکزی شهرستان جیرفت، 126 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه هلیل و محصول عمده آنجا غلات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش شاهپور شهرستان خوی، 135 تن سکنه دارد، آب آن از قنات و چشمه و محصول عمده آنجا حبوب و غلات و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش حومه شهرستان مهاباد، 258 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه لاوین و محصول عمده آنجا غلات و توتون و حبوب و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش صومای شهرستان ارومیه، 226 تن سکنه دارد، آب آن از نهر ممکان و محصول عمده آنجا غلات و توتون و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه با 45 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان شنبۀ بخش خورموج شهرستان بوشهر. سکنۀ آن 100 تن. آب آنجا از چاه. محصولات عمده آن غلات و راه آنجا فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. سکنۀ آن 310 تن. آب آن از قنات. محصولات عمده آن چغندر قند و صیفی و حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش صفی آباد شهرستان سبزوار است. این دهستان در جنوب باختری صفی آباد و خاور دهستان نقاب و شمال دهستان طبس و باختر دهستان سلطان آباد واقع شده و از 9 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع جمعیت آن 5137 تن است. راه شوسۀ جغتای از این دهستان عبور می نماید. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان ناوه کش بخش چگنی شهرستان خرم آباد. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از چشمه. محصولات عمده آن غلات و حبوب و لبنیات. صنایع دستی زنان سیاه چادربافی. ساکنان آنجا از طایفۀ جماد رحیم و چادرنشین می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از قنات. محصولات عمده غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 146 تن. آب آن از قنات. محصولات عمده آن غلات و میوه و پنبه و ابریشم. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. سکنۀ آن 135 تن. راه آن فرعی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان چالان چولان شهرستان بروجرد. سکنۀ آن 183 تن. آب آن از رودخانه و قنات. محصولات عمده آن غلات و برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان برخوار بخش حومه شهرستان اصفهان. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از قنات. محصولات عمده آن غلات و پنبه و صیفی. صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
آنجا که امنیت و آسایش برقرار است. و کنایت از خانه کعبه است:
خرم دلی که در حرم آباد امن عیش
حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود.
سعدی.
رجوع به آبادشود
لغت نامه دهخدا
(نِسْ یِ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان ماهیدشت بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. سکنۀ آن 165 تن است. آب آن از رود خانه مرک. محصول عمده آنجا غلات و حبوب دیم و لبنیات. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنۀ شیعه - فارسی است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 124 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندرقند است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از بخش ابرقو از شهرستان یزد، واقع در 7هزارگزی شمال خاوری ابرقو. سکنۀ آن 233 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و پنبه و تره بار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10). رجوع به فرهنگ آبادیهای ایران شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. از سراب گنجه و چشمه مشروب می شود. سکنۀ آن از طایفۀ نورعلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان. سکنۀ آن 124 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، عسل و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان رحمت آباد وگلبداغ در 459هزارگزی تهران. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنۀ آن 175 تن. آب آن از چشمه سار است. محصول عمده آنجا غلات و لبنیات است. صنایع دستی زنان آن کرباس و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رُ قی یِ)
دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 357 تن است و آب آن از قنات است. محصول عمده آنجا غلات و شلغم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 40هزارگزی شمال شرقی کرمان و 6هزارگزی غرب راه مالرو شهداد به کرمان، سکنۀ آن 5 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ مِ بِ قَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد با 66 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا